دنیـ ــای عجیــ ـبی اسـ ــت ؛


تـــــ ــــو ،

همـ ــه چیــ ـز مـ ـن باشــ ـی

خدایا ....

خدایا یاخیلی برگردون عقب یا خیلی بزن جلو  اینجای زندگیم دلم خیلی گرفته !!!!!

هرگز نفهمید

گفت : ما به درد هم نمیخوریم ! اما هرگز نفهمید من او را برای دردهایم نمیخواستم !

بوسه نمیخواهم

مرهم زخم های کهنه ام کنج لبان توست بوسه نمیخواهم سخنی بگو

فریاد سکوت

آنقدر فریادهایم را سکوت کرده ام که هر کس به چشمانم بنگرد کر می شود.

وقتی تو میزبان باشی !!!!!

احتیاج به مستی نیست ....

احتیاج به مستی نیست ، یک استکان چای هم دیوانه ام می کند....... وقتی تو میزبان باشی !!!!!

هیچ .کس لیاقت اشکهای تو را ندارد و کسی که چنین ارزشی را دارد

باعث ریختن اشکهای تو نمی شود

"تنهايي را دوست دارم چون بي وفا نيست ... تنهايي را دوست دارم چون  دروغي در آن نيست ... تنهايي را دوست دام چون تجربه كردم ... تنهايي را دوست دارم چون خداوند هم تنهاست.... تنهايي را دوست دارم چون.... در  كلبه تنهايي هايم در انتظار خواهم گريست و انتظار كشيدنم را پنهان خواهم كرد"

بـا مـن لـج نکـن بغــض نـفهم !
ایـن که خــودت را گوشـہ ی گـلو قـایـم کنـی
چـیزی را عـوض نمـی کنـد ...
بـالاخـره یـا اشک میـشـوی در چـشـمـانـم ...
یـا عُـقــده در دلـم ... !

مادرم

                                              روزت

             مبارک

بــــه سراغ من اگــر می آیی

 تـــند و آهسـتـــه چه فــــرقی دارد؟؟؟

 تـــو ... بــه هر جور دلت خواست بیـــا

 جنس تنهایی من چینی نیست

 که تَرَک بردارد ...

 مثل آهن شده است ...

ای کاش هرگز سه چیز به وجود نمیومد

 غرور ,دروغ ,عشق

اون وقت هیچکی مجبور نمیشد به خاطر عشق

واز روی غرور به معشوق خود,دروغ بگه

 


من پذيرفتم که عشق افسانه است  ...    اين دل درد آشنا ديوانه است

 مي روم شايد فراموشت کنم      ...     با فراموشي هم آغوشت کنم

مي روم از رفتن من شاد باش      ...       از عذاب ديدنم آزادباش

 گر چه تو تنها تر از ما مي روي     ...      آرزو دارم ولي عاشق شوي

 آرزو دارم بفهمي درد را          ...          تلخي بر خوردهاي سرد را

کسی به جز تو یار من نیست

گذشتن از تو کار من نیست

به جز خیال تو هنوزم

     ببین کسی کنار من نیست...

به دلم گفتم :

آن یوسفی که به کنعان بازگشت

استثنابود...

تو غصه ات را بخور

******************************************

هنگام دار زدن من به مادرم میخندید

همان رفیقی ک روزی

به مادرم میگفت

"مادر"

********************************************

دختری پشت یک اسکناس هزار تومانی نوشت

به خاطر همین اسکناسی که دست توسـت

پدرم مرا یک شب به صاحب خانه سپـرد

خدایا

چند میگیری شب اول قبر

قبل از اینکه تو بپرسی

"چـــــرا"

من بپرسم

"چـــــرا"

************************************

^{این چه رسمیست؟}

^{پیراهنش را من برایش خریدم}

^{دیگری از تنش دراورد}

*************************************

صدای نفس کشیدنت 

در اغوش دیگری

امانـم را بریده است

لعنتی....

ارام تر نفس نفس بزن

*************************************

باران نبار....لعنتی نبار...

یارم با دیگری

بیــرون است

سرما میخورد

************************************

ببند در آن دلت را...

که به روی همه باز است

یخ کردم

***********************************

اوج تنهایی وقتیه ک بری لباس فروشی

واز فروشنده بپرسی

این لباسه بهم میاد؟؟؟

****************************************

تنهایی یعنی...

روز صدبار عصبانی بشی

سیم کارتتودربیاری

ولی دوباره بزاریش

که یه وقت نکنه

زنگ بزنه

 وتو خاموش باشی

زیاد خوب نباش …
زیاد دم دست هم نباش ...
زیاد که خوب باشی دل آدم ها را می زنی …
آدم ها این روزها عجیب به خوبی ، به شیرینی ، آلرژی پیدا کرده اند …
زیاد که باشی ، زیادی می شوی

.

.